امسال سال پنجم دانشگاه و سال اول ارشدمه. دارم اقتصاد می خونم. اقتصاد و معارف اسلامی. اینجا دانشگاه امام صادقه. همه باید آستین بلند بپوشن (اجبار نیست، فشار اجتماعیه) و کسی از نظر اخلاقی مجاز به پوشیدن شلوار لی نیست (یا حداقل بگیم، اجبار نیست و فشار اجتماعیه). اینجا کسی ریش نذاره بهش نگاه خوبی ندارن. اینجا فضای بچه هیاتیها حاکمه. اینجا بچه ها مجبورن بیشتر از 3/16 کلاس ها رو غیبت نکنن. غیبت کنن خیلی راحت درسشون صفر رد میشه. اینجا مجبوریم 7 ترم قواعد عربی بخونیم. اینجا درس های چرت و پرت تا دلت بخواد هست. شهید مطهری و علامه و چه و چه و چه. همه چیز خوندیم غیر از اقتصاد. 80 واحد معارف اسلامی بیشتر از اقتصاد انرژی گرفت. راستی می خوام اقتصاد انرژی بخونم. دارم آماده میشم GRE و IELTS بدم برم آلمان اقتصاد انرژی دکتری بخونم. 

از یه ور دیگه، یه گوشه دیگه دلم به امام زمان یا یه منجی خوشه. یه وقتهایی دلم میگه بیا این مزخرفات دنیا رو رها کنیم، بریم عین آدم یه زندگی درست تشکیل بدیم.

از یه ور دیگه هوای نفس بر من غلبه کرده. 

از یه ور دیگه فضا فضای ناجوریه.


.


(بعد از چند ثانیه یه پوزخند به خودم زدم و دست از نوشتن برداشتم. برای امشب کافیه).


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

واردات انواع نژاد سگ فروش عمده لوله مهاجرت به کشور گرجستان کارگاه کوچک من Daniel باغ بلور کانون نخبگان امام رضا (ع) شعبه 57 وب کتاب خسته شدم ناراحتم و حس میکنم ایران پیپر