این دو سال چه فراز و نشیب عجیبی داشت.
تا قبل از این چنین تنوع اتفاقات و تغییر خلق و خو رو به خودم ندیده بودم.
حالا حس میکنم لبه سکو پرتابم.
پرتاب به یه دوره دیگه. نمیدونم. میخوام پامو بذارم جایی که تا به حال تجربه اش نکردم. جایی که ازش می ترسیدم. همون اتاقی که آخرین اتاقی بود که توی رویام دیدم. شاید تعبیرش همین بود. بالاخره دست از اون "اتاق فرار" بردارم.
دنیای جدید و پر از حادثه، دنیایی پر از سختی، و شاید دنیایی پر از رنج.
درباره این سایت